مدیریت هزینه پروژه چطور انجام میشود؟
۰۲-۱۰-۱۴۰۲نمودار RACI چیست؟ + نحوه استفاده در مدیریت پروژه
۱۳-۱۰-۱۴۰۲اگر در بدو ورود به سال 2024 میلادی فعالیت میکنید، باید بدانید که نمیتوانید از این ابزار چشمپوشی کنید!
انسان امروزی، برای دوام آوردن در این جهان پر از چالش، باید مجهز به ابزاری باشد که به کمک آن بتواند از جایی دورتر از موقعیت فعلی خود نیز، آگاه باشد.
«و این ابزار چیزی جز تفکر سیستمی نخواهد بود!»
بگذارید برای نجات امروز خود، به گذشتهها برگردیم. اگر اهل خواندن یا شنیدن پندهای مولانای بزرگ باشید، امروز قرار است او به شما یکی از مهمترین ابزارها یعنی تفکر سیستمی را معرفی کند که در تمام ابعاد زندگی برای شما کاربردهای انکارناپذیری خواهد داشت.
استفاده از کاربرد تفکر سیستمی در زندگی حرفهای و شخصی میتواند به حل چالشهای تکراری و فراگیر کمک کند. در این مقاله به اینکه تفکر سیستمی چیست و به مزایای آن می پردازیم، نحوه استفاده از آن در محیط کار را توضیح می دهیم و با برخی از عناصر و ابزار این نظریه آشنا می شویم.
پس با همتیک همراه باشید تا یک قدم جلوتر از امروز، در دنیای مدیریت پروژه پیش بروید.
تفکر سیستمی به زبان ساده
بیاید در این مقاله برای شناخت تفکر سیستمی به زبانی بسیار ساده، به دفتر سوم مولانا سری بزنیم.
چیزی از داستان فیل جناب مولانا شنیدهاید؟ اینجا با داستانی از یک فیل در شهری روبهرو هستیم که مردمان آن تا به حال فیل ندیدهاند. این فیل درون اتاق تاریکی قرار گرفته است که به نوبت افراد وارد آن میشوند و به کمک حس لامسه خود، سعی میکنند آن را کشف کنند.
کشفی که مسلما نمیتوانست حقیقتی را در بر داشته باشد و آن چه که فیل واقعی بود را در ذهن افراد روشن کند. پس این گونه شد که درسهای زیادی در این حکایت کوتاه بود. حکایتی که تنها اسم آن امروز درسهای بزرگی از تفکر سیستمی به ما میدهد؛ فیل در تاریکی.
پیل اندر خانهٔ تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هنود
از برای دیدنش مردم بسی
اندر آن ظلمت همیشد هر کسی
دیدنش با چشم چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیش کف میبسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن برو چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت خود این پیل چون تختی بدست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن میکرد هر جا میشنید
تفسیری که امروز از این داستان خواهیم داشت، درست نقطه نیاز اصلی ما به تفکر سیستمی را نشان میدهد. مفهومی که نشان میدهد هیچکس به درستی فیل را تشخیص نمیدهد اما تشخیص اشتباهی نیز ندارد. بلکه مشکل این است که کسی تصویر کامل و جامعی از فیل نداشته است. کورانی که در تشخیص فیل ناتوان بودند، افرادی هستند که امروز از تفکر سیستمی بییهره ماندند.
نیازی که انسان امروز به یک دید جامعنگر برای درک واقعیت اطراف خود دارد، در واقع به کابرد تفکر سیستمی جانی تازه بخشیده است.
به زبانی ساده، تفکر سیستمی یعنی نگاهی به کل اجزای یک سیستم که ارزشی بیش از مجموع اجزا به تنهایی دارد. این نگاه جامع نگر همان مفهومی است که در داستان فیل و کوران پنهان شده است.
تصوری که هر فرد از جزئی از کل فیل داشت، که غلط نبود اما کافی نیز نبوده است.
تفکر سیستمی، یک رویکرد حل مسئله قدرتمند است که شامل ابزارها و روشهای مختلفی است. تفکر سیستمی که عموماً به عنوان راهی برای تشخیص مسائل پیچیده استفاده میشود، بر روی «سیستم» به عنوان یک کل تمرکز میکند.
کلیپ ویدئویی بالانس که در سال 1989 تولید شده یکی از تاثیرگذارترین محتواهایی ست که بسیاری از مفاهیم تفکر سیستمی را به سادگی به ما نشان میدهد.
تفکر سیستمی در سازمانها
در واقع تفکر سیستمی، یک رویکرد تحلیلی جامع برای درک چگونگی تعامل عناصر مختلف در یک سیستم یا ساختار است. تفکر سیستمی که معمولاً برای اهداف تحقیق و توسعه در مطالعات تجاری، علمی، منابع انسانی، پزشکی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده می شود، یک رویکرد جامع است که به زمینهسازی اطلاعات کمک میکند.
برخلاف روشهای تحلیل منظم که معمولاً اجزای مختلف یک سیستم را برای یافتن راهحلها جدا میکنند، تفکر سیستمی شامل مطالعه همه اجزا و تأثیر آنها بر یکدیگر با هم است.
کسبوکارها و سازمانهای بزرگ معمولاً از ابزارها و روشهای تفکر سیستمی برای یافتن راهحلی برای مشکلات پیچیده طولانی مدت استفاده میکنند. بر اساس این رویکرد میان رشتهای، همه سیستمها شامل بخشهای وابسته به هم هستند که با محیط، زمان، مکان و سایر عوامل تغییر میکنند. هدف از رویکرد تفکر سیستمی، شناسایی هم افزایی بین اجزا و رسیدن به چگونگی کارکرد درست این اجزا در کنار هم است.
تفکر سیستمی و پیتر سنگه
نمی شود از تفکر سیستمی حرف زد اما به پیتر سنگه اشارهای نکرد. پیتر سنگه، یکی از نظریهپردازان و متخصصان برجسته در زمینه تفکر سیستمی است. مهم ترین کتاب او، پنجمین فرمان، در مورد سازمانهای یادگیرنده است. پیتر سنگه در فصل چهارم کتاب پنجمین فرمان، 11 قانون تفکر سیستمی را توضیح میدهد که به فهم بهتر سیستم کمک میکند.
11 قانون تفکر سیستمی از نگاه پیتر سنگه
یک: مشکلات امروز، ناشی از راهحلهای قدیمی است
این اصل بر اهمیت آن تأکید دارد که راهحلهایی که در گذشته اجرا شدهاند ممکن است دارای پیامدهای ناخواسته باشند یا به طور کامل به ریشه مشکلات پاسخ ندهند، که در نتیجه به بروز چالشهای جدید منجر میشود.
مثال:
فرض کنید یک شهر با مشکلات ترافیک روبرو شده باشد. راهحل گذشته افزایش عرض جادهها بود تا بتوانند بیشترین تعداد خودروها را جابجا کنند. با این حال، این اقدام منجر به افزایش وابستگی به اتومبیلهای شخصی شد که باعث بدتر شدن آلودگی هوا و مصرف منابع شد. راهحل ابتدایی، هرچند به موقتی به حل مشکل ترافیک کمک کرد، اما به ایجاد مسائل جدید مرتبط با مسائل زیستمحیطی منجر شد.
دو: هر چه بیشتر به سیستم فشار بیاورید، سیستم نیز با فشار بیشتری پاسخ میدهد
تغییرات به یک سیستم ممکن است با مقاومت یا مقاومتهایی از سوی خود سیستم روبرو شود. سیستمها اغلب دارای مکانیسمهای خودتنظیمی هستند که در مقابل تغییرات ناگهانی مقاومت میکنند.
مثال:
فرض کنید در شرکت، مدیریت بدون در نظر گرفتن نظر کارمندان، تصمیم به اجرای تغییرات جدید در فرآیندها و انتظارات کاری میگیرد هر چه این تغییرات به شدت بر روی نیروی کار تحمیل شوند، احتمالاً کارمندان به مقاومت و شاید مخالفت با اهداف اصلی ترتیب داده شده واکنش نشان میدهند. در اینجا، سیستم (سازمان) در مقابل فشار خارجی مقاومت میکند و تغییرات حاصل شده ممکن است به اندازه مطلوب اثرگذار نباشند.
سه: رفتار قبل از اینکه بدتر شود، بهتر میشود
این اصل نشان میدهد که در سیستمها، معمولاً یک دوره وجود دارد که وقتی تغییرات اعمال میشوند، رفتار یا عملکرد بهبود مییابد. با این حال، اگر مسائل اصلی مورد توجه قرار نگیرند، سیستم در نهایت ممکن است با مشکل مواجه شود.
مثال:
فرض کنید یک مدرسه از یک روش تدریس جدید استفاده میکند. در ابتدا، ممکن است بازخورد مثبتی وجود داشته باشد و دانشآموزان افزایش مشارکت و عملکرد نشان دهند. با این حال، اگر علت اصلی چالشهای آموزشی مانند منابع ناکافی یا آموزش معلمان رفع نشود، بهبود اولیه ممکن است موقت باشد. طی زمان، بدون رسیدگی به مسائل اساسی، سیستم آموزشی ممکن است با وجود تغییرات مثبت اولیه، کاهش نتایج مثبت دانشآموزان را تجربه کند.
چهار: راهحلهای سریع، همیشه موثر نیستند
این اصل نشان میدهد که انتخاب راهحلهای سریع و آسان ممکن است تسکین موقتی فراهم کند، اما اغلب نقاط ضعف اصلی یک سیستم را حل نمیکند. در نهایت، این میانبرها ممکن است منجر به تکرار مشکلات اصلی شوند.
مثال:
تصور کنید یک شرکت با چالشهای مالی روبرو است و به جای انجام یک تجزیه و تحلیل دقیق و اجرای تغییرات استراتژیک، مدیریت تصمیم به کاهش مزایای کارکنان میگیرد. اگرچه این در ابتدا ممکن است به عنوان یک راه سریع برای صرفهجویی به نظر برسد، اما تاثیری روی مسائل اساسی که موجب کاهش منابع مالی نمیشود، ندارد. طی زمان، عدم سرمایهگذاری در بهتر کردن حال رفاهی کارمندان ممکن است منجر به کاهش انگیزه و بهرهوری، و در نهایت بازگشت به مشکلات مالی گردد.
پنج: راه حل ممکن است بدتر از مشکل باشد
این اصل هشدار میدهد که گاهی اوقات راهحل یا دخالتی که برای حل یک مشکل انجام میشود، ممکن است عواقب ناخواستهتری داشته باشد که از خود مشکل اصلی جدیتر باشند.
مثال:
در نظر بگیرید که یک دولت، به منظور کنترل تورم، تصمیم به اجرای تدابیر سخت اقتصادی، از جمله کاهش قابل توجه خدمات عمومی و برنامههای رفاهی، میگیرد. هدف این اقدام کاهش تورم و استقرار اقتصاد است، اما این تدابیر ممکن است منجر به افزایش فقر، نارضایتی اجتماعی، و کاهش کلی سطح رفاه گردد. در اینجا، درمان پیشنهادی (تدابیر سخت اقتصادی) نسبت به مشکل اولیه تورم، خود بدتر و خطرناکتر میشود.
شش: سریع تر بودن لزوما به معنی بهتر بودن نیست
این اصل نشان میدهد که در برخی مواقع، سعی در شتاب دادن به یک فرآیند یا وظیفه به شکل عجولانه ممکن است باعث ناکارآمدی، خطاها یا نیاز به بازبینی مجدد شود، که در نهایت منجر به کندتر شدن پیشرفت کلی میشود.
مثال:
تصور کنید یک پروژه توسعه نرمافزار، مدیر تیم تصمیم میگیرد که به منظور رسیدن به یک ددلاین فشرده، بعضی از تستهای نرم افزار را انجام ندهند. اگرچه این روش پروژه را به ددلاین میرساند، اما حذف تستها ممکن است منجر به کشف باگهای اساسی در مراحل بعدی شود، که نیاز به اصلاح و تغییرات گستردهتری دارد. در اینجا، تلاش اولیه برای افزایش سرعت بدون آزمون دقیق، در نهایت منجر به کندتر شدن کل پروژه به دلیل نیاز به اصلاحات و بازبینی مجدد میشود.
هفت: علت و معلول همیشه ارتباط نزدیکی با زمان و مکان ندارند.
این اصل بیان میکند که ارتباط بین یک علت و معلول ممکن است همیشه فوری یا محدود به یک منطقه خاص نباشد. ممکن است یک تأخیر یا ارتباط غیرمستقیم بین یک عمل و پیامدهای آن وجود داشته باشد، و آنها ممکن است در مکانها و زمانهای مختلف ظاهر شوند.
مثال:
آلودگی محیطی ناشی از فعالیتهای صنعتی را در نظر بگیرید. علت (انباشت گازهای صنعتی) ممکن است به طور فوری به اثرات قابل مشاهده در منطقه محلی منجر نشود. به جای اینکه آلودگی به صورت فوری در منطقه محلی ظاهر شود، ممکن است آلایندهها توسط جریانهای هوا یا آب حمل شده و تأثیرگذاری را در اکوسیستمها و جوامع دورتر از منبع ایجاد کنند. علت (انباشت گازها) و معلول (آلودگی) به طور نزدیک در زمان و مکان مرتبط نیستند، که برشکل پیچیده و گاهاً غیرخطی سیستمها اشاره دارد.
هشت: تغییرات کوچک میتوانند نتایج بزرگی در پی داشته باشند. اما ناحیهای که این تفاوت را ایجاد میکند معمولا بهسختی قابل تشخیص است
این اصل بیان میکند که انجام تغییرات کوچک و استراتژیک در یک سیستم میتواند تأثیرات مهم و گستردهای داشته باشد. با این حال، شناسایی نقاط موثرتر برای مداخله (نقاط با بالاترین اثر وابستگی) ممکن است به راحتی قابل تشخیص نباشد و نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق داشته باشد.
مثال:
به بهینهسازی کارایی یک فرآیند تولید فکر کنید. ایجاد یک تغییر کوچک در خط تولید، مانند بهینهسازی توالی وظایف یا تنظیم تخصیص منابع، ممکن است منجر به افزایش قابل توجهی در بهرهوری کلی شود. با این حال، تغییرات مؤثرتر ممکن است در نقاطی باشند که کمتر آشکار باشند و کشف آنها ممکن است نیاز به بررسی دقیق کل فرآیند داشته باشد. شناسایی و حل مسائل در نقاط کمتر آشکار اما با بالاترین اثر وابستگی، میتواند به بهبودهای قابل توجه در سیستم منجر شود.
نه: نمیتوانید یک کیک کامل را یکجا بخورید!
این اصطلاح نشان میدهد که امکان دارد از مزایای یک وضعیت لذت ببرید، اما نیاز به صبر و رویکردهای مرحلهای دارد. نمیتوان به طور همزمان تمام “کیک” (مزایا) را بدون هیچ پیامدی مصرف کرد.
مثال:
به یک استراتژی تجاری فکر کنید که یک شرکت هدف افزایش خط تولید خود را با حفظ کیفیت بالا داشته باشد. امکان دارد که هر دو هدف را دست یابیم، اما تلاش برای افزایش تولید ممکن است به کیفیت آسیب برساند.
ده: نصف کردن یک فیل، آن را به دو فیل مجزا تبدیل نمیکند!
این اصطلاح استعاره از این است که برخی از مسائل پیچیده را نمیتوان به وسیله راهحلهای ساده و خطی حل کرد. تجزیه یک کل پیچیده به اجزای کوچکتر به تنهایی ممکن است به راهحل ساده و واضح برای هر قسمت منجر نشود.
مثال:
به یک سازمان بزرگ با چالشهای عملیاتی فکر کنید. سعی در حل مسائل هر بخش به تنهایی بدون در نظر گرفتن ارتباطات بین آنها ممکن است به بهبود کلی ناشی از این تغییرات منجر نشود. تجزیه مشکلات سازمان به اجزای کوچکتر و حل هر قسمت به صورت مستقل ممکن است به نتایج مطلوب کلی منجر نشود. اغلب برای مقابله با مسائل پیچیده به یک رویکرد جامع و سیستمی نیاز است.
یازده: هیچ سرزنشی در کار نیست
این اصل بیان میکند که در تفکر سیستمی، تمرکز بر روی یافتن ریشهها و درک فرآیندهای سیستمی است و نه تنها افراد را به عنوان مسئولان مسائل سرزنش نمیکند، بلکه به جای سرزنش کردن افراد، به شناخت و حل مسائل سیستمی و بهبود فرآیندها توجه دارد.
مثال:
در یک سازمان، اگر یک خطا رخ دهد، تفکر سیستمی به دنبال تحلیل ریشه علت میپردازد تا فهمیده شود چطور این خطا در سیستم ایجاد شده است. در این رویکرد، از سرزنش کردن یک فرد خاص جلوگیری میشود و به جای آن، تغییرات در سیستم به منظور جلوگیری از تکرار خطاها انجام میشود.
کاربردهای تفکر سیستمی
تفکر سیستمی مزایای زیادی نسبت به اشکال سنتی تفکر، انتقاد و تحلیل دارد. برخی از باارزشترین کاربردهای تفکر سیستمی را در ادامه بررسی میکنیم.
به شناسایی پیوستگی کمک میکند
تفکر سیستمی به جای مطالعه انحصاری اجزا به صورت جداگانه، نحوه تعامل این عناصر با یکدیگر و نتیجه را نیز مطالعه میکند.
به یک فرضیه محدود نمی شود
اکثر فرآیندهای تحقیق و تحلیلی با یک فرضیه پایه شروع میشوند و سعی میکنند علت و آثار مشکلات را شناسایی کنند. تفکر سیستمی به چنین شرایطی محدود نمیشود و تشخیص میدهد که یک راه حل یا دلیل ساده همیشه پاسخگو نیست.
کل سیستم را بهبود میبخشد
به جای بهبود عملکرد یا کارایی یک قسمت از سیستم و دست نخورده ماندن بقیه ساختارها، تفکر سیستمی به بهبود و ارتقای سیستم به طور کامل کمک میکند. این امر به این دلیل امکانپذیر است که تفکر سیستمی به مطالعه ارتباط متقابل عناصر و نه رفتار آنها به صورت مجزا میپردازد.
آزادی بیشتری برای آزمون و خطا فراهم میکند
روشها و فرآیندهای تحقیق معمولاً ساختارهای گام به گام سفت و سختی دارند که فضای کمی برای فرضیهسازی فراهم میکند. تفکر سیستمی دارای نقاط ورودی و مداخلات متعددی است، بنابراین انعطافپذیری بیشتری ارائه میدهد.
بازخورد را در نظر میگیرد
بازخورد بخشی ضروری از ابزارها و رویکردهای تفکر سیستمی است. با ترکیب بازخورد در هر مرحله، تفکر سیستمی به کاهش اتلاف منابع، محدود کردن درصد خطا و بهبود کارایی کمک میکند.
پشتیبانی از سیستمهای مختلف
رویکرد اساسی به گونهای است که میتوانید آن را در هر فرآیند، صنعت یا دامنهای اعمال کنید. شما میتوانید از فلسفه و ابزار تفکر سیستمی در سطح شرکت، بخش، تیم یا فردی استفاده کنید.
آنچه واضح است، کاربردهای بیشمار همچین ابزار قوی و دقیقی برای زندگی ماست؛ چه زندگی کاری و چه حتی زندگی شخصی.
اما شما زمانی میتوانید از کاربردهای ارزشمند آن بهرهمند شوید که گامهای اجرایی تفکر سیستمی را بشناسید و بتوانید برای چالشهای خود پیاده کنید.
گامهای اجرایی تفکر سیستمی
تفکر سیستماتیک یک روش زندگی برای کسانی است که در زندگی و حرفه خود میخواهند فراتر از میانگین پیش بروند. به شکلی که با رسیدن به راهحلهای عملی و قابل اجرا، چه در تجارت و چه در زندگی، مشکلات را حل خواهید کرد.
در اینجا، ما بر این تمرکز خواهیم کرد که چگونه همه میتوانند عادت تفکر سیستماتیک را پرورش دهند. اما ابتدا خلاصه ای کوتاه از مراحل تفکر سیستماتیک را بررسی کنیم:
- قبل از اینکه وارد عمل شوید، مشکل را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنید.
- چندین گزینه را فرموله کنید.
- یک معیار انتخاب را تعریف و تعیین کنید.
- جسور باشید و تصمیم نهایی را بگیرید!
تفکر سیستماتیک یک فرآیند بی پایان است و می تواند در هر سنی آغاز شود. اما شروع زودهنگام به دلایل واضح بسیار بهتر است.
اهداف جامعی را تعیین کنید.
با عبور از هر مانع، میتوانید در گامهای کوچک تفکر کنید تا راه را برای رسیدن به هدف بزرگتر خود، هموار نمایید. اما این نیازمند تعیین اهدافی جامع در ابتدای کار است.
به افکار خود زمان دهید.
افکار کوتاهمدت ممکن است راهحلهای فوق العادهای ایجاد کنند، اما نه همیشه. از آنجایی که مشکلات کسب و کار و زندگی پیچیده و پیچیدهتر میشوند؛ اگر به دنبال راهحل سریعی باشید، میتوانید دچار یک اشتباه بزرگ شوید. یک تفکر عمیق از جنس تحلیل میتواند راهگشای مشکلات باشد.
از افسانهها دوری کنید.
مشکلات پیچیده گاهی نیاز به تفکر واقعبینانه دارند. جرأت کنید و از نگاه خوشبینانه و افسانهای سرپیچی کنید. گالیله این باور طبیعی را که زمین گرد نیست، ریشهکن کرد. دور زدن زمین، به گالیله نشان نمیداد که زمین گرد است. در عوض، او تصمیم گرفت که به روش های رادیکال فکر کند. در طول تاریخ، کسانی که نتوانستهاند وضعیت موجود را به چالش بکشند، اغلب اشتباهشان ثابت شده است.
افکار خود را دستهبندی کنید.
مستندسازی و ثبت افکار شما، کمک میکند تا اتفاقات را مانند یک پازل کنار هم قرار دهید و آنها را برای پیشبینی آینده ذخیره کنید. ایدهها و افکار زیادی هر روز از ذهن همه عبور میکند. حتی افکار غیرممکن نیز قبل از کنار گذاشتن آنها سزاوار بررسی هستند.
توماس ادیسون چندین سال طول کشید تا لامپ را بسازد و گزینههای مختلفی را امتحان کرد. اما هرگز فراموش نکرد که هر یک از مراحل خود را ضبط کند، از جمله شکستها، که در نهایت مانع از تکرار تجربه شکستخورده شد.
در یک چارچوب زمانی کار کنید.
یک بازه زمانی مشخص، برای حل یک مشکل یا چالش به خود اختصاص دهید. در غیر این صورت، ممکن است هرگز به راهکار نرسید!
تفکر سیستماتیک به شما این امکان را میدهد که مشکلات را با رسیدن به راهحلهای عملی و قابل اجرا، چه در تجارت و چه در زندگی، حل کنید. مراحل بالا، ابزارهایی را در اختیار شما قرار میدهد که برای کارآمدتر و موثرتر بودن تفکر و حل مشکل به آن نیاز دارید.
یک مثال از کاربرد تفکر سیستمی
سوبارو یک خودروساز مشهور است که سالانه میلیونها خودرو به فروش میرساند. اگرچه صنعت خودرو به طور کلی برای رویکردی سازگارتر با محیط زیست به تجارت فشار میآورد، سوبارو با اعلام اینکه کارخانهاش در ایالات متحده قرار است به یک کارخانه زباله صفر تبدیل شود، قدمی فراتر برداشت.
این یک قدم بزرگ برای صنعتی است که سابقه آسیب رساندن به محیط زیست از طریق محصولات خود را دارد.
سوبارو با استفاده از تفکر سیستمی برای تنظیم برنامههای تجاری خود به مشکل فعالیت در صنعتی که سازگار با محیط زیست نبود، نزدیک شد. این شرکت با اذعان به نقش خود در مبارزه با تغییرات اقلیمی، انتقال به سمت بهرهبرداری از تاسیسات بدون زباله را انتخاب کرده است که برای محیط زیست بسیار بهتر است.
این امر با نشان دادن اهمیت آنها به محیط زیست، برند شرکت را بهبود بخشیده و درآمد آن را در این فرآیند افزایش داده است. این حرکت آنها با تمجید قابل توجهی از سوی نهادهای عمومی، از جمله خدمات پارکهای ایالات متحده، به دلیل تلاشهایشان در راستای حفظ محیط زیست، مواجه شده است.
سخن آخر
به قول معروف، به حرف قدیمیها گوش کنید!
اگر روزی مولانا در دل داستان فیل در تاریکی، پندی نهاده تا ما به اهمیت نگاه جامعنگر و تفکر سیستمی پی ببریم، بدانید و آگاه باشید که این ابزار میتواند کلید طلایی موفقیت شما باشد.
تفکر سیستمی دنیایی عمیق از تجزیه و تحلیل است که شما را به گامی فراتر از موقعیت فعلیتان خواهد رساند.
منابع:
uk.indeed, .streetdirectory, motamem